دلم از دوری صیاد به تنگ آمده است
من درون قفس و غصه به جنگ آمده است
آسمان سخت گرفتار و زمین می داند
شور شوریده گی ام سخت به چنگ آمده است
در پی گمشده ها گمشده ای در خویشم
آهوی بخت من انگار زرنگ آمده است
آری از کندی بی حاصل عمرم دیدم
پشت هر ثانیه عمری به درنگ آمده است
ای گل رفته از این خانه به یاد آور که
دل بی رنگ من از دست تو رنگ آمده است
من و این خاطره های تو و این شهر غریب
قصه ای تلخ که با رنج و شرنگ آمده است
پادگان نیست نویدی ز طرب خانه ی شعر
همدم خسته گی ام را تفنگ آمده است
نظرات شما عزیزان:

پاسخ:ممنون عزیزم قابل نداشت!!!
[ شنبه 8 تير 1392برچسب:قفس,
] [ 21:16 ] [ parmida ][